معنی فرود آمدن در جایی
حل جدول
فرهنگ معین
(~. مَ دَ) (مص ل.) پایین آمدن.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) نزول کردن پایین آمدن، پیاده شدن (از اسب و مانند آن)
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
فرود. [ف َ] (اِخ) جایی است. (از معجم البلدان).
فرود. [ف َ] (اِخ) نام پسر خسروپرویز از شیرین. (ولف):
چو نستور و چون شهریار و فرود
چو مردانشه آن شاه چرخ کبود.
فردوسی.
فرهنگ عمید
به زمین نشستن هواپیما،
(قید) پایین،
(اسم) (موسیقی) الگوهای ملودیک برای بازگشت به مایۀ اصلی و حالت اولیه در آخر اجرای هر دستگاه یا آواز،
(اسم) [قدیمی] نشیب، سرازیری،
(اسم) [قدیمی] بخش زیرین جایی،
(صفت) [قدیمی] قرار گرفته در مرتبۀ پایینتر،
* فرود آمدن: (مصدر لازم)
به زمین نشستن: هواپیما فرود آمد،
پایین آمدن،
* فرود آوردن: (مصدر متعدی) پایین آوردن،
معادل ابجد
613